آیا در عصر دیجیتال تئاتر همچنان می تواند پاسخگوی دغدغه های مردم این عصر باشد؟
در مقاله ای با عنوان آیا در عصر دیجیتال، نمایش همچنان موضوعیت خواهد داشت؟ هنرمندان برجسته تئاتر (بازیگران، کارگردانان، تهیهکنندگان و…) به جست و جوی پاسخ این سئوال پرداختند که در مقاله ای به قلم دکتر کریگ لمبرت، معاون سردبیر مجلهی هاروارد منتشر شده است. این مقاله توسط گروه تئاتر اگزیت ترجمه و در اختیار هنرآنلاین قرار گرفته است. بخش دوم این مقاله را در اینجا می خوانید: ...
شهربازی با نورپردازی صحنهای
جان لیتگو میگوید: "برادوی امروز بسیار عجیب شده است. درست مانند شهربازی تئاتری!" در این صورت، کاری موفق و بلندمدت در مرکز شهر بوده است. شوهایی که در "برادوی" به صحنه میآیند-عملاً تعداد مشخصی از تئاترها در میدان تایم و اطراف آن- از نظر مالی قویاً موفق هستند. بر اساس آمار لیگ برادوی مجموع درآمد گیشه در سال حدود یک میلیارد دلار است، به علاوه ۱ میلیارد دلار که از تئاترهایی که به عنوان بخشی از تور خود در آنجا اجرا میکنند گرفته میشود، که به گفته تام مک گارت رئیس کیبرند اینترتینمنت، "در کسب و کار رسانه چندان زیاد نیست." شرکت او یکی از تهیهکنندگان اصلی تئاتر زنده از جمله نمایشهای برادوی و نیز تورهای اجرای تئاتر است. (گیشه سینماها در آمریکا و کانادا در سال ۲۰۱۰، ۱۰/۶ میلیارد دلار بوده است.) وی میافزاید: "اما با این حال در اوج ریاضت اقتصادی اخیر، برادوی یک سال بیسابقه و رکورددار داشته است."
نزدیک به نیمی از شوهای برادوی نمایش عادی هستند، اما نمایشهای موزیکال، هم از نظر مخاطب و هم درآمد غالب هستند. تئاترهای برادوی بخش عمدهی مخاطبان خود (۶۲٪) را از میان گردشگران جذب میکند، که نزدیک به دو سوم آنها درآمدی بالای ۷۵ هزار دلار در سال دارند و ۶۶٪ آنها زن هستند. (بالاتر از ۵۵٪ درصد در سال ۱۹۸۰) این بخش همچنان سودآور است، با وجود اینکه از هر ۸ تولید جدید، تنها یکی موفق میشود. با این وجود که سرمایهگذاری مطمئنی نیست، اما یک کار پرفروش میتواند سرمایه تولید را در سال ۸۰ به ۱ بازگرداند. همچنین حمایتکنندگان از بازتولید یکی از شوهای مشهور توانستهاند حدوداً ۲۰ به ۱ از سرمایه اولیه کسب درآمد کنند، در حالیکه اثر نیز همچنان روی صحنه و در حال فروش است.
مکگارت میگوید: "برادوی کسبوکاری پرهزینه است. جریان اصلی است-برای اینکه تجربی باشد ساخته نشده است، همچنان که استودیوهای فیلمسازی وقتی به عنوان فیلمساز مستقل عمل میکنند، همان تولیدات همیشگی خود را نمیسازند." اما به گفته او تفاوت اصلی تئاتر با سینما این است که "میتوان یک فیلم را بر روی هزار پرده یا پنجهزار پرده اکران کرد، اما یک شوی برادوی محدود به ظرفیتهای تئاتر است- حتی با وجود اینکه اجراها میتوانند زمان مشخصی برای پایان نداشته باشند، اما قرار نیست صندلیهای جدید در سالنها سبز شود."
با وجود تمام ریسکها، برای کسی که سرمایه بلااستفاده دارد و تئاتر را هم دوست دارد، "فرشته" شدن میتواند بسیار هیجانانگیز باشد. میتوانید بخشی از سهام یک تئاتر موزیکال را خریداری کنید، مثلاً فقط ۲۵ هزار دلار، و به این ترتیب میتوانید یک زندگی تئاتری داشته باشید. این به این معنی است که به تمام گزینشها، کارگاهها، اجراهای آزمایشی، افتتاحیهها و مهمانیهای سرمایهگذاران تمام نمایشهای برادوی دعوت خواهید شد. به گفته مکگارت: "شما میتوانید آهنگساز را به خانه خود بیاورید تا موسیقی را بر روی پیانو خانهتان بنوازد. در مقایسه با مثلاً عضو شدن در باشگاه گلف، خیلی بیشتر میشود تفریح کرد."
ماجراجویی با تماشاچیان
دیان پائولوس مدیر هنری تئاتر رپرتوار آمریکا میگوید: "سندرمی در حرفه ما وجود دارد که تماشاچی و خصوصاً جوانترها به خاطرش مورد سرزنش واقع میشوند. آنها دیگر نمیخواهند به تئاتر بروند، چرا؟ چون تمرکز حواس ندارند. ترجیح میدهند کنترل به دست خودشان باشد، با همان دستگاههای کوچک در دستانشان. گزینههای تفریحی بسیار زیاد است. فرهنگ ما دارد به بیراهه میرود. این همیشه به نظرم تضعیفکننده بوده است، چرا که جایی برای تغییر باقی نمیگذارد. ما باید این تحلیل را برگردانیم و بگوییم: شاید تقصیر ماست. شاید تقصیر دستاندرکاران هنر است. نه فقط نویسندگان و بازیگران، بلکه تمام سیستم- شاید میبایست در بازگرداندن تماشاچی به تئاتر بهتر عمل کنیم. آیا تماشاچیان رفتهاند؟ بله. آیا عادت آمدن به تئاتر را در خود نپروراندهاند؟ بله. آیا تقصیر آنهاست؟ خیر!
پائولوس از نخستین فصلی که برای تئاتر رپرتوار آمریکا در سال ۲۰۰۹ برنامهریزی کرد، دعوت به تئاتر را به روز کرد. او بریدهای تیزر مانند از "نمایش الاغ"، الهام گرفته از "رویای نیمهشب تابستان" (بدون حتی کلمهای از شکسپیر) ساخت که در اطراف تماشاچیان با شرکت رقصندههای و آهنگهایی که توسط بازیگران خوانده میشد، به صورت زنده به اجرا درمیآمد. نمایش "الاغ"، نمایشی موفق که اجرایی بلندمدت در نیویورک داشت، برای اولین در همانجا توسط پائولوس و همسرش رندی واینر (تهیهکننده) به روی صحنه رفت و پس از آن در کمبریج، همچنان تماشاچیان را دستهدسته به تئاتر "زیرو-اَرو" تئاتر رپرتوار آمریکا میکشاند؛ جاییکه امروز نامش را به نام شخصیت اصلی نمایش، آبرون تغییر داده و تبدیل به کلوب شبانه تئاتر شده است.
پائولوس میگوید: "ما میبایست محدوده معنای تئاتر را گسترش دهیم. اگر شو به جای ساعت ۸ شب، نیمهشب شروع شود چه میشود؟ اگر مدت زمانش ۱۰ دقیقه باشد چه؟ یا یک ساعت باشد؟ اگر قبل از شروع اجرا ۴۵ دقیقه برقصید چه؟ جایی را بسازید که قوانین را درهم میشکند. آبرون امروز به گروه جدیدی از مخاطبان دست پیدا کرده است: مخاطبانی جوانتر و زیر ۳۰ سال. تماشاچیان آنهایی نیستند که به تئاتر میروند. آنها میخواهند در حضور دیگران باشند، معاشرت کنند؛ آنها به این تخلیه احتیاج دارند- که تئاتر میتواند آن را برایشان فراهم کند، چیزی مثل فستیوالهای قرن پنجم آتن، یا ماشپیتِ تئاتر شکسپیر گلوب. (ت.م: ماشپیت قسمتی از محل اجرای کنسرت راک است که جلوی سن قرار دارد و مردم در آن با موسیقی راک میرقصند) تئاتر باید جایی باشد که احساس کنید: من باید آن را تجربه کنم. نه اینکه فقط آن را بخوانید یا ببینید. مردم تشنهی تجربه هستند- آنها جان میدهند برای تجربه کردن.
تئاتر آینده تئاتری خواهد بود که فعالانه مخاطبان خود را درگیر میسازد و احتمالاً نه تنها دیوار چهارم را، که سه دیوار دیگر را نیز خواهد شکست. به عنوان مثال، به تازگى در تئاترى از نیویورك به نام "شهر ما"، تماشاچیان عملاً خود را جزئى از بازیگران یافتند. در بوستون، پروژه بازیگران شكسپیر -كه توسط بنجامین اِوِت (فارغالتحصیل موسسهی تئاتر رپرتوار آمریکا) در سال ٨٦ پایه گذارى شد- شكسپیر را در مكانهایى غیر معمول مانند فروشگاهها و كلیساها اجرا كرد و عملاً شكسپیر را به كوچه و خیابان برد. بیل راچ نیز در گذشته تئاتر کورنر اِستون را که تئاتر جامعهمحور را گسترش میداد به همراه دیگران پایهگذاری کرد و برداشتهایی از نمایشهای کلاسیک را در شهرهای کوچک و محلات تولید میکرد.
جک مگان، مدیر اداره هنر در هاروارد میگوید: "خلاصه مطلب، کار در محیطهای کوچکتر میتواند جذابتر باشد، چرا که دیگر مجبور نیستید میلیونها دلار بودجهی سرمایهگذاری شده را از طریق گیشه بازگردانید و میتوانید با ۴۰ یا ۵۰ هزار دلار تمام هزینههای کار را پوشش دهید. هر چه میزان سرمایه بیشتر باشد، تهیه کننده نیز مجبور است بیشتر به تعداد تماشاچی فکر کند و در نتیجه بیشتر نظر خود را به افراد خلاق تحمیل خواهد کرد."
تئوری آموزش تئاتری
رابرت بروستاین میگوید: "اگر کودکان در معرض هنر و موسیقی قرار نگیرند، نه هنرمند بار خواهند آمد نه تماشاچی." از آنجاییکه سیستم آموزشی، موتور اولیه پرورش نویسندگان، بازیگران، کارگردانان و دیگر دستاندرکاران موفق تئاتر است، بروستاین گله میکند که:"دورههای آموزشی هنر و فرهنگ در مدارس ابتدایی در دسترس نیست، چرا که بودجهها کاهش پیدا میکند و اولین قدم مدارس پس از کاهش بودجه، اخراج معلم موسیقی است."
تئاتر شکسپیر و شرکا در لنوکس با بردن تئاتر به مدارس محلی، عمیقاً با جامعه اطرافش پیوند خورده است. برنامه آنها که تقریباً شامل تمامی دبیرستانهای بخش برکشایر و همچنین بسیاری از مدارس ابتدایی و راهنمایی میشود، در طول سال بیش از ۴۰هزار دانشآموز و معلم را تحت پوشش اجراها، کارگاهها و کارآموزی قرار میدهند. از زمان آغاز فعالیتش در سال ۱۹۷۸، در کنار خود آنسامبل، نزدیک به یک میلیون شرکتکننده داشته است.
تینا پکر میگوید: "کار ما در مدارس به اندازه تولیدات تئاتریمان اهمیت دارد. هر زمانی که به دبیرستانی میرویم، برای شرکت در هر یک از نمایشهای شکسپیر معمولاً بین ۳۰ تا ۵۰ داوطلب داریم. آنها ابتدا نمایش را در مدرسه خودشان اجرا میکنند و سپس در فستیوال پاییزیمان چهار روز اجرای دبیرستانی بدون وقفه شکسپیر برای یکدیگر اجرا میکنند. هر کسی که داوطلب میشود و برای مصاحبه میآید، به شیوهای به کار گرفته میشود، و بیشتر بچهها سه سال تمام در برنامه شکسپیر شرکت میکنند. آنها بسیار مشتاقاند، چرا که این جایی است که میتوانند آزادانه صحبت کنند میتوانند احساساتشان را بروز دهند. ما میدانیم که این جامعه را میسازد: ما میبینیم بچههایی که این کار را انجام میدهند، چطور عمیقاً به هم وابسته میشوند."
در همین حال، در دهههای اخیر، انفجار سرگرمیها در فرهنگ عامه، هنجارهای فرهنگ جوانان را تغییر داده و موقعیت تئاتریها را ارتقا داده است. تام مکگارت میگوید: "شرایط دیگر مانند ۳۰ یا ۴۰ سال پیش نیست که تئاتری بودن یک انگ باشد. امروزه توانایی خواندن، رقصیدن و بازیگری در سطح بالا یک افتخار است و این مردم را تشویق میکند که به آن بپردازند." به دنبال بالا رفتن کیفیت برنامههای آموزش تئاتر در سطح مدارس متوسطه و دانشگاهها، تولیدات تئاتری به گفتهی مکگارت در بالاترین سطح خود در همهی دورانها قرار دارد. او معتقد است که علیرغم چالشهای اقتصادی بر سر راه تئاتر حرفهای، از نظر تعداد و تنوع تولیدات و نیز کیفیت کار بازیگران، کارگردانان و طراحان در همهی سطوح، تئاتر در عصر طلایی خود به سر میبرد.
جک مگان میگوید: "در هاروارد دانشجویان در سال بین ۴۰ تا ۶۰ نمایش به روی صحنه میبرند که هر یک بین ۴ تا ۸ شب اجرا میشود." بروستاین اشاره میکند که امکانات درونبرنامهای برای تئاتر به طور چشمگیری از زمان ورود او (به هاروارد) در سال ۱۹۷۹ افزایش یافتهاند. او به یاد میآورد: "زمانی بود که حتی یک واحد درسی تئاتر هم وجود نداشت، جز کلاس نمایشنامهنویسی ویلیام آلفرد (استاد دانشگاه و نمایشنامهنویس انگلیسی). تئاتر رپرتوار آمریکا ۱۲ دوره آموزشی مطالعات تئاتر معرفی کرد که کمیته هنرهای نمایشی آن را تصویب کرد، اما زمزمههایی به گوش میرسید. برخی از اعضا شروع کردند به درخواست مبنی بر اینکه معلمان بازیگری و کارگردانی ما میبایست مدارک تحصیلی بالا و نشریات علمی آکادمیک داشته باشند. آکادمیک شدن مرگ غریزه خلاق است. اما دانشگاهیان خلاق میدانند که نمیتوان محدودیتهای آکادمیک را بر افراد خلاق نیز اعمال کرد.
هاروارد یکی از معدود کالجهای بزرگ است که مرکز هنرهای نمایشی ندارد. پیتر سلارس در جلسه گفتگویی در تئاتر رپرتوار آمریکا با موضوع اپرای "نیکسون در چین" که برای اولین بار توسط وی کارگردانی شده و به روی صحنه رفته بود- عنوان کرد:"من به هاروارد آمدم چون هیچ دپارتمان تئاتری نداشتند؛ دانشگاههای زیادی وجود ندارند که از چنین امتیازی برخوردار باشند. تئاتر چیزی است که اصلاً داخل دپارتمان نمیگنجد. من عاشق این هستم که هنرمندان اینجا مجبور میشوند که خودشان راهشان را پیدا کنند. با این وجود، کمیته هنرهای نمایشی با ریاست مارتین پوچنر استاد تئاتر و ادبیات انگلیسی و ادبیات تطبیقی از وین، در حال ایجاد مرکز تئاتر (به پیشنهاد کارگروه هنر که در سال ۲۰۰۷ توسط پرزیدنت دروفاست به کار گرفته شد) برای تقویت -و نه تحمیل و جایگزینی- اجراهای زندهی فوق برنامه است.
این خبر خوشی برای بیل راچ است. او میگوید: "من در برخی از برنامههای بسیار منسجم تئاتر تدریس کردهام و از کار کم دانشجویان وحشتزده بودم، از اینکه چقدر فرصت بازیگری و کاگردانی و تمرین حرفه برایشان کم بود. من در هاروارد ۲۶ نمایش در هر گوشه از دانشگاه کارگردانی کردم، از زیرزمین خوابگاه، تا پلههای وایدنر."
داستانهایی که به نمایش درمیآیند
بیل راچ میگوید: "انسانهایی در یک اتاق، در حال خلق و تجربه یک داستان در کنار هم- این از بین نخواهد رفت. حتی امروز به گونهای عطش بیشتری هم برای آن وجود دارد." تینا پکر با او موافق است: "تنها از راه جمع شدن انسانها دور هم است. همان کاری که تئاتر میکند، که میتوان انسانیت را واقعاً حس کرد. حسی قوی، درونی و محسوس یک حس جمعی. آن را نمیتوان در فیسبوک احساس کرد، نمیتوان در تلویزیون آن را جست، و حقیقت را نیز در هیچ یک از اینها نمیتوان یافت."
او ادامه میدهد: "یونانیها، همه را در یک جا جمع میکردند، در دوران الیزابت هم اینچنین بود، درحالیکه بازیگران با مخاطبی حرف میزدند که گوش میکرد، نه این که نگاه کند. تغییر شکل صحنه تئاتر و به وجود آمدن قاب صحنه، تماشاچیان را از بازیگران جدا کرد و قابی یا پنجرهای را به وجود آورد که نمایش از داخل آن دیده شود. حال ما به جایی رسیدهایم که تماشاچیان و بازیگران حتی با هم در یک اتاق هم نیستند. اما پرسیدن سوال با هم- این چیزی است که اجتماع را میسازد. به عنوان یک بازیگر، وقتی که موفق هستید، آن را در بدنتان احساس میکنید، احساس میکنید که دارید به آن میرسید. تصویری درونی از نقش کسی که بازی میکنید دارید؛ که یک کل منسجم میسازد. آن را از طریق واکنش مخاطبانی که آن را درک کردهاند نیز احساس میکنید."
چنین تجربهای نمیتواند با هیچچیزی که بر صفحهی تصویر، به شکل سهبعدی یا حتی متعامل دیده میشود، جایگزین شود. تئاتر مطمئناً در آینده زنده خواهد ماند- تنها سوال این است که چه شکلی خواهد داشت؟ عطش برای داستانسرایی زنده، برای تجربه مشترک بازیگر و تماشاچی، ممکن است حتی افزایش یابد؛ اگر، و وقتی، که مردم از بستههای بینقص تدوینشده و جلاخورده و پرزرقوبرق تلویزیون و تولیدات سینمایی خسته شوند. لیتگو میگوید: "در تئاتر نوعی ظرافت شکننده وجود دارد، چرا که هر چیزی ممکن است اتفاق بیافتد. نوعی هیجان نفسگیر در تئاتر نهفته است."
جهت مطالعه و استفاده هنرمندان از بیانات حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران کل پیام را در سایت گذاشتیم تا هم ما و هم شما هنرمندان، محور فعالیت های سال جدید را بر اساس سخنان سنجیده ولایت خود تنظیم نماییم تا به بیراهه نرویم . انشاالله با نظر لطف حضرت بقیه الله العظم (عج) (آمین یارب العالمین)
رهبر انقلاب در پیامی به مناسبت آغاز سال ۱۳۹۲، با اشاره به حرکت رو به جلوی ملت ایران در سال گذشته بویژه در مواجهه اقتصادی و سیاسی با جهان استکبار، چشم انداز سال ۹۲ را امیدوارانه و همراه با پیشرفت و تحرک و ورزیدگی و حضور جهادی ملت ایران در عرصه های سیاسی و اقتصادی دانستند و تاکید کردند: با این نگاه، سال ۹۲ را «سال حماسه ی سیاسی و حماسه ی اقتصادی» نامگذاری میکنیم...
به گزارش آخرین نیوز به نقل از پایگاه اطلاع رسانی رهبر انقلاب، متن پیام حضرت آیت الله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی به این شرح است:
بسماللهالرّحمنالرّحیم
یا مقلّب القلوب و الأبصار، یا مدبّر اللّیل و النّهار، یا محوّل الحول و الأحوال، حوّل حالنا الی احسن الحال.
اللّهمّ صلّ علی حبیبتك سیّدة نساء العالمین فاطمه بنت محمّد صلّی الله علیه و ءاله. اللّهمّ صلّ علیها و علی ابیها و بعلها و بنیها. اللّهمّ کن لولیّك الحجّة بن الحسن صلواتك علیه و علی ءابائه فی هذه السّاعة و فی کلّ ساعة ولیّا و حافظا و قائدا و ناصرا و دلیلا و عینا حتّی تسکنه ارضك طوعا و تمتّعه فیها طویلا. اللّهمّ اعطه فی نفسه و ذرّیّته و شیعته و رعیّته و خاصّته و عامّته و عدوّه و جمیع اهل الدّنیا ما تقر به عینه و تسرّ به نفسه.
تبریک عرض میکنم به همهی هممیهنان عزیزمان در سراسر کشور، و به همهی ایرانیان در هر نقطهای از جهان که هستند، و به همهی ملتهائی که نوروز را گرامی میدارند؛ مخصوصاً به ایثارگران عزیزمان، خانوادههای شهدا، جانبازان و خانوادههایشان، و همهی کسانی که در راه خدمت به نظام اسلامی و به کشور عزیزمان مشغول فعالیتند. امیدواریم خداوند متعال این روز را و این آغاز سال را برای ملت ما، برای همهی مسلمانان عالم، مایهی شادی و بهروزی و نشاط قرار دهد و ما را به انجام وظائفمان موفق و مؤید بدارد. به هممیهنان عزیزمان عرض میكنم توجه داشته باشند كه ایام فاطمیه در اواسط روزهای عید است و تكریم و احترام این ایام برای همهی ما لازم است.
ساعت تحویل و هنگام تحویل، در حقیقت حد فاصلی است بین یك پایان و یك آغاز؛ پایان سال گذشته و آغاز سال نو. البته نگاه عمدهی ما باید به طرف جلو باشد؛ سال نو را ببینیم، برای آن خودمان را آماده كنیم و برنامهریزی كنیم؛ اما حتماً نگاه ِ به پشت سر و راهی كه طی كردهایم هم برای ما مفید است، برای اینكه ببینیم چه كردهایم، چگونه حركت كردهایم، نتائج كار ما چه بوده است، و از آن درس بگیریم و تجربه بیاموزیم.
سال ۹۱ مثل همهی سالها، سالی متنوع و دارای رنگها و نقشهای گوناگون بود؛ شیرینی هم داشت، تلخی هم داشت؛ پیروزی هم داشت، عقبماندگی هم داشت. زندگی انسانها در طول حیات، همیشه همین جور است؛ با كش و قوسها همراه است، با فراز و نشیبها همراه است؛ مهم این است كه از نشیبها خارج شویم ، خودمان را به اوجها برسانیم .
آنچه كه در طول سال ۹۱ از جنبهی مواجههی ما با جهان استكبار آشكار و واضح بود، عبارت بود از سختگیری دشمنان بر ملت ایران و بر نظام جمهوری اسلامی. البته ظاهر قضیه، سختگیری دشمن بود؛ اما باطن قضیه، ورزیدگی ملت ایران و پیروزی او در میدانهای مختلف بود. آنچه كه دشمنان ما هدف گرفته بودند، صحنهها و عرصههای مختلف بود؛ عمدتاً عرصهی اقتصاد و عرصهی سیاست بود. در عرصهی اقتصاد، گفتند و تصریح كردند كه میخواهند ملت ایران را بهوسیلهی تحریم فلج كنند؛ اما نتوانستند ملت ایران را فلج كنند و ما در میدانهای مختلف، به توفیق الهی و به فضل پروردگار، به پیشرفتهای زیادی دست پیدا كردیم؛ كه تفصیل آنها برای ملت عزیزمان گفته شده است، گفته خواهد شد؛ من هم انشاءالله در سخنرانی روز اول فروردین، به شرط حیات، اجمالاً مطالبی عرض خواهم كرد.
در زمینهی اقتصاد البته بر مردم فشار وارد آمد، مشكلاتی ایجاد شد؛ بخصوص كه اشكالاتی هم در داخل وجود داشت؛ برخی از كوتاهیها و سهلانگاریها انجام گرفت كه به نقشههای دشمن كمک كرد؛ لیكن در مجموع، حركت مجموعهی نظام و مجموعهی مردم، یک حركت رو به جلو بوده است و انشاءالله آثار و نتائج این ورزیدگی را در آینده خواهیم دید.
در عرصهی سیاست، از یک جهت همت آنها این بود که ملت ایران را منزوی کنند، از جهت دیگر ملت ایران را دچار دودلی و تردید کنند؛ همت آنها را کوتاه و ضعیف کنند. درست عکس این عمل شد؛ در واقع عکس این اتفاق افتاد. در زمینهی انزوای ملت ایران، نه فقط نتوانستند سیاستهای بینالمللی و منطقی ما را محدود کنند، بلکه حتّی نمونههائی از قبیل اجلاس جنبش غیر متعهدها با حضور تعداد کثیری از سران و مسئولان کشورهای جهان در تهران تشکیل شد و عکس آنچه را که دشمنان ما میخواستند، رقم زد و نشان داد که جمهوری اسلامی نه فقط منزوی نیست، بلکه در دنیا با چشم تکریم و احترام به جمهوری اسلامی و به ایران اسلامی و به ملت عزیز ما نگریسته میشود.
در زمینهی مسائل داخلی، مردم عزیز ما در آنجائی که امکان و موقعیت ابراز احساسات وجود داشت ــ عمدتاً در بیست و دوم بهمن سال ۹۱ ــ آنچه را که لازمهی حماسه و شور بود، از خود نشان دادند؛ از سالهای دیگر پرشورتر و متراکمتر در صحنه حاضر شدند. یک نمونهی دیگر هم حضور مردم خراسان شمالی در بحبوحهی تحریمها بود، که نمونه و مستورهای از وضعیت و روحیهی ملت ایران را نشان میداد نسبت به نظام اسلامی و به مسئولان خدمتگار و خدمتگزار خودشان. کارهای بزرگی هم بحمدالله در طول سال انجام گرفته است؛ تلاشهای علمی، کارهای زیربنائی، تحرک فراوان مسئولین و مردم. زمینهها برای حرکتِ رو به جلو و انشاءالله جهش، فراهم شده است؛ هم در زمینهی اقتصاد، هم در زمینهی سیاست، و هم در همهی زمینههای حیاتیِ دیگر.
سال ۹۲ برابر چشمانداز امیدوارانهای که به لطف پروردگار و همت مردم مسلمان برای ما ترسیم شده است، سال پیشرفت و تحرک و ورزیدگی ملت ایران خواهد بود؛ نه به این معنا که دشمنیِ دشمنان کاسته خواهد شد، بلکه به این معنا که آمادگی ملت ایران بیشتر و حضور او مؤثرتر و سازندگی آیندهی این ملت به دست خودشان و با همتِ با کفایت خودشان انشاءالله بهتر و امیدبخشتر خواهد شد.
البته آنچه را که ما در سال ۹۲ در پیشِ رو داریم، باز عمدتاً در دو عرصهی مهم اقتصاد و سیاست است. در عرصهی اقتصاد، به تولید ملی باید توجه شود؛ همچنان که در شعار سال گذشته بود. البته کارهائی هم انجام گرفت؛ منتها ترویج تولید ملی و حمایت از کار و سرمایهی ایرانی، یک مسئلهی بلندمدت است؛ در یک سال به سرانجام نمیرسد. خوشبختانه در نیمهی دوم سال ۹۱ سیاستهای تولید ملی تصویب شد و ابلاغ شد -یعنی در واقع این كار ریلگذاری شد- كه بر اساس آن، مجلس و دولت میتوانند برنامهریزی كنند و حركت خوبی را آغاز كنند و انشاءالله با همت بلند و با پشتكار پیش بروند.
در زمینهی امور سیاسی، كار بزرگ سال ۹۲، انتخابات ریاست جمهوری است؛ كه در واقع مقدرات اجرائی و سیاسی، و به یک معنا مقدرات عمومی كشور را برای چهار سال آینده برنامهریزی میكند. انشاءالله مردم با حضور خودشان در این میدان هم خواهند توانست آیندهی نیكی را برای كشور و برای خودشان رقم بزنند. البته لازم است هم در زمینهی اقتصاد، هم در زمینهی سیاست، حضور مردم حضور جهادی باشد. با حماسه و با شور باید وارد شد، با همت بلند و نگاه امیدوارانه باید وارد شد، با دل پر امید و پر نشاط باید وارد میدانها شد و با حماسهآفرینی باید به اهداف خود رسید.
با این نگاه، سال ۹۲ را به عنوان «سال حماسهی سیاسی و حماسهی اقتصادی» نامگذاری میكنیم و امیدواریم به فضل پروردگار، حماسهی اقتصادی و حماسهی سیاسی در این سال به دست مردم عزیزمان و مسئولان دلسوز كشور تحقق پیدا كند.
به امید توجهات پروردگار و دعای حضرت بقیةالله (ارواحنا فداه) و با درود به روح مطهر امام بزرگوار و شهیدان عزیز.
در پی درخواست های مکرر بسیاری از دوستان مبنی بر محدود نمودن بخش نظرات سایت و حتی ارائه نکردن برخی از خبرها که از نظر این دوستان برای گروه و تئاتر میبد مخرب خواهد بود . سرپرست گروه در پاسخ به همه این دوستان گفت : ...
خواهش میکنم کمی منصفانه تر به مسائل تئاتر میبد نگاه کنید . چه این سایت باشد و چه این سایت نباشد تئاتر میبد دارای حواشی بسیار بی اساسی است که باعث تخریب بسیاری از افراد هنرمند در این شهرستان بوده است . حتی بیاناتی را در رابطه با پیشکسوتان تئاتر میبد گفته اند که قبلا با نبودن سایت فقط افکار هنرمندان را درگیر این مسائل می کردند تا اینکه خود شخص با افراد صحبت کند و سوء تفاهم ها را حل کند . دوستان اصلا حواشی برای ما هیچ ارزشی ندارد بلکه اصل هدف حرکت درست تئاتری و تولید متناسب با فرهنگ اصیل میبدی است که در آن کم و کاستی ها رفع گردد و به تئاتر مورد نیاز جامعه خود برسیم . اما این سایت با زیر ذره بین گذاشتن برخی مسائل که شاید حتی از نظر برخی بی ارزش باشد سعی دارد تا جلوی هر حرکت غیر هنری و خودخواهانه را بگیرد . چه بسا افرادی بوده اند که از پست و منصب و مقام خود در اداره جات برای منافع شخصی خود و تولیدات هنری استفاده کرده اند اما هنرمندان دیگر دم بر نیاوردند ولی اکنون اگر این کار را انجام دهند حداقلش این است که بنده در این سایت علنی خواهم کرد و اجازه نمی دهم کسی که حق را به تساوی بین هنرمندان تقسیم نمی کند به کار خود ادامه دهد . مگر اینکه دیگر هنرمندان هیچ اهمیتی برایشان نداشته باشد و در قبال دفاع بنده آنها خود را بیطرف بدانند که نتیجه عملشان را خود خواهند دید .
امکانات هنری موجود در میبد حق مسلم همه هنرمندان است . استفاده از سایت و دادن نظرات ارزنده حق مسلم همه هنرمندان است . اما این که برخی نظرات بی ارزش میدهند یا به مسخره میگیرند اصلا مهم نیست . اینها شخصیت هایی هستند که باید بدانیم در میبد وجود دارند و بنده به هیچ عنوان نمی خواهم به دروغ بگویم که شهر ما از لحاظ فرهنگی برترین شهر کشور است . بلکه می گویم فعالیت فرهنگی آنچنان در میبد ضعیف است که حتی برخی از جوانان میبدی ما نمی دانند تئاتر چیست و به چه دردشان می خورد . و باید هم وقتی که توسط برخی از هنرمندان به ظاهر هنرمند تحریک می شوند در سایت از چنین الفاظی استفاده نمایند .
باید به خانواده ها رجوع کرد باید ریشه ها را اساسا از داخل خانواده ها قوی کرد . باید فرهنگ سازی شود . باید شورای فرهنگ عمومی نگاه ویژه ای به این مسئله داشته باشد . باید از آمارهای بی اثر فعالیت های فرهنگی جلوگیری شود . باید مثل انسان واقعی در این عرصه گام برداشت . باید از بیلان کاری ها جلوگیری کرد و آمار اثر بخشی را ملاک ترفیع درجه مسئولین قرار داد . باید جلوگیری کرد از بالا بردن حقوق مفت بعضی از مسئولین که به خاطر بیلان کاری های بی ارزش بوده است . باید نگاه دیگری به این مسئله مهم داشت .
اما به تنهایی و فقط این سایت را محکوم به دوست داشتن سرگرمی و نفاق نکنید که اصلا این سایت با هدف دیگری شروع کرده است . چه بسا نظراتی بوده است که هم شما را روشن کرده و هم بنده را آماده حرکت بهتر ساخته است و چون حواشی این سایت روشنگر بسیاری از سوالات است، ما آن را محدود نخواهیم کرد . به نظر بنده سایت اگر قرار باشد فقط و فقط برای تئاتر هم باشد باید نگاه کند که چه اثری بر اطراف خود گذاشته است و در حد یک خبر نباشد . باید ارائه دهنده درد هنرمندان تئاتر باشد . نه اینکه به زبان و نظر، درد خود را بگویند ، نه . بلکه با حرف زدن های بیراهه نشان دهند که هنوز فکر پخته و آماده ای برای تولیدات خوب فرهنگی ندارند . چرا کاری نکرده ایم که اینها با نظرات ارزنده تری به این عرصه گام بگذارند . و چرا فقط نقد می کنیم که چه آدمهای بی فرهنگی هستند این فلان ها و ریشه اصلی این مسائل را پیگیری نمی کنیم .
در پایان چه بخواهید و چه نخواهید همه شما به نوبه خود درگیر یک مسئله فرهنگی بزرگ هستید که نتیجه بی اهمیتی به این مسئله بسیار بزرگ فرهنگی در آینده در زندگی فرزندان شما خواهد بود . باید بچه های ما آنچنان خوب تربیت شوند که درد دلشان را به خودمان بگویند نه با غریبه ها . حال چه خوب است که هنرمندان افکار خود را بی کم کاست در اختیار ما می گذارند تا ما بدانیم با چه نوع آدم ها و چه نوع شخصیت هایی روبه رو هستیم و چرا تئاتر میبد رشد می کند یا نمی کند و چه باید کرد که این مشکل حل شود و بدانید هیچ حرکتی در این سایت بی دلیل نخواهد بود همچنان حضور ما بر روی این کره خاکی دلیل بسیار محکمی دارد و همه امیدمان این است که اهداف مثبت ما در این مرز و بوم به نتیجه روشنی برسد . انشاالله به کمک شما هنرمندان شایسته ...
آنچنان مورد توجه هنرمندان قرار گرفت که تابحال سایت ما شاهد این آمار بازدید نبود . به همین خاطر سرپرست گروه با توجه به نظرات و بحث های حواشی این خبر، پیام خود را به همه دوستان بالاخص حسین زارع اعلام نمود : ...
آنچنان زیبا خود را در ظاهر گوسفند قالب کرده ایم که راحت نمی شود گرگ را پیدا کرد و اجازه نداد تا آسیبی به گله وارد شود . اما به هر حال تفاوتی بین حسین و جعفر و خلیل و خیلی ها ندیدم و همه را خوب دیدم غیر از خودم که تیشه به ریشه خودم می زنم . شما خود را بنگرید بهتر می فهمید و قضاوت می کنید . همه حرف است این صحبت ها و همه شعار است .نه حمایت می کنم کسی را و نه رد می کنم حرفی را . اما اندکی تأمل شاید درد دل علی را در کوفه خواهید فهمید که به خدا نمی فهمیم که اگر می فهمیدیم هم زمان هم با علی ها و هم با معاویه ها نبودیم . چرا که تفاوت علی و معاویه را تشخیص نمی دهیم و نمی فهمیم که نمی شود همزمان کنار حق و باطل بود . پس نمی شود با توجه به شرایط کنونی مملکت همزمان هم با راستی ها بود و هم با چپی ها... تفاوت از زمین تا آسمان است . مگر اینکه بیطرف باشی که آن وقت با هیچکدام نخواهی بود . دست راست و دست چپ هم نمی شود عوض کرد . ولی تصمیم با خودمان است . بهتر است بیش از این اشتباه نکنیم . نگذاریم که بخواهیم همه جا خوب باشیم ، چون ممکن نیست . نگذاریم حقمان پایمال شود ، چون حق گرفتنی است . پس نگذاریم و با این هق هق من و تو و او و ما همراه شوید که شاعر می گوید :
نگذاریم هنر در پس یک قاب بماند ، و همین
و تصاویر هنرمند چو مهتاب بماند ، و همین
نگذاریم که نقاش و خوش آواز و نویسنده خوب
به نگاهی که شود شیفته بیتاب بماند ، و همین
نگذاریم غزل یا که قصیده به سرانگشت هوس
به غلامی به سراپرده ارباب بماند ، و همین
به خدا شعر حرم دارد و ایوان و سراپرده خوش
نگذاریم که نا اهل به این تاب بماند ، و همین
و سه تاری که شکسته است زیادآوری خاطره ها
نگذاریم فقط در بر مضراب بماند ، و همین
نگذاریم هنرمند از این ورطه خاکی برود
و سپس اشک گنه از پی سهراب بماند ، و همین
نگذاریم هنر بعد هنرمند به بیراهه رود
و همانند حبابی به لب آب بماند ، و همین
زهنر ، علم و ادب گر که عمل برندهد فایده چیست ؟!
در و دیوار گواهند که گنداب بماند ، و همین
بگذاریم که احساس در این دشت هوایی بخورد
و کمی نور درون دل شبتاب بماند ، و همین
بگذاریم نم عشق از این اطلسی دل بچکد
که از آن پس به قیامت گل سیراب بماند ، و همین
به خدایی که نظر از رخ ما دور نکرده است ، قسم
هنر و علم و ادب چون گهر ناب بماند ، و همین
بهتر است تأمل کنیم چون شاگردان چونان صاحب نظر شدند که استادان را له کرده اند و ثمره این شاگردان میوه ای به نام مدعیان خواهد بود ... (حق یارتان)
اگر به لیست برنامه های آینده گروه توجه کرده باشید این جمله را بارها خوانده اید : 1. اجرای نمایش صحنه ای قطار جنوب به نویسندگی : علیرضا حنیفی و کارگردانی : مهدی کارگر
سرپرست گروه ضمن توبیخ کارگردان این نمایش اجازه تعویض بازیگران این نمایش را نداد و دستور جلوگیری از تولید این نمایش را صادر کرد . این در حالی است که نمایش قطارجنوب از سال 1389 تاکنون در حال تمرین است و بارها تصمیم به اجرا داشته است . اما به دلایل مختلف نتوانست به اجرا برسد . سرپرست گروه در این رابطه ضمن پیامی تأسف خود را اعلام نمود : ...
بنده بارها از آقای مهدی کارگر خواستم که کار قطار جنوب را به هر طریقی که هست باید به اجرا برسانید . چون بازیگران این کار حداقل دو سال وقت خود را در این کار هدر دادند که اگر در هر کار دیگری بود الان صد بار اجرا شده بود . مهدی کارگر اشتباهات غیر قابل جبرانی را در این کار مرتکب شده است که خسارات جبران ناپذیری را به گروه وارد کرده است . برای همین بنده بعد از بازبینی که دوستان ارشاد انجام دادند و گفتند که کار قابلیت اجرا را ندارد . به آقای کارگر گفتم : شما یا کلا کار تئاتر رده سنین جوان به بالا را کنار بگذارید و دیگر هیچ اثری را در این سنین کار نکنید یا قطار جنوب را به سرانجام برسانید بعد کار بعدی و بهتر .
ایشان قبل از بازبینی ارشاد اعلام کرده بود که در سطح شهر تبلیغات را شروع کنید که شاهدان این امر آقایان جعفرزاده و مشک آبادیان هستند . بعد اعلام نمودند که مجوز اجرا صادر نشده است . عدم مدیریت درست ایشان منجر به خسارات متعددی شد که یکی از آنها دل زده شدن هنرمندان این مجموعه بوده است .
بارها از کار ایشان بازدید شد و بارها نظرات خود را در رابطه با مشکلات حرکات دراماتیکی نمایش و نحوه بیان ابراز داشتم که بازیگران این مجموعه شاهد این امر هستند ولی باز در کار استفاده نشد و بر کیفیت کار افزوده نشد . من همه هم و غمم این بود که کسی بعد از من بتواند کارگردان گروه باشد ولی ایشان حتی از به کار بردن اصول اولیه کارگردانی غافل ماند و به نظرات و ذهنیات نادرست خود بسنده کرد و باعث گردید تا در طی دو سال هیچ تغییری در نحوه اجرا شاهد نباشیم .
مهدی جان تو بهترین شاگرد دوران کاری من بوده ای این حرفها و این سخنان برای دلزدگی تو نیست . تو می دانی که من همیشه علنی و بدون تعارف حرف خود را میزنم . تو در اجرای نمایش های کودک در شهرستان برای گروه واقعا زحمت کشیدی و واقعا جای تشکر وقدردانی بسیاردارد و هزاران بار از این اجراها که برای اولین بار در میبد صورت گرفت تشکر و قدردانی می کنم . ولی این نکته را بگویم که در آنها هم باید خیلی مطالعات خود را گسترش دهی و کارگردان حرفه ای این بخش باشی . مهدی نمی شود در یک زمان و مدت کوتاه و تازه در اوج آماتوری کارگردانی هم کارگردان کودک بود و هم کارگردان کارهای دیگر هم بازیگر بود و هم کارگردان آخر یه جایی از کار می لنگد و دچار آسیب می شود . باید کار درست را انجام دهی و نباید به بیراهه بروی ! تا کی بگویند مهدی هنوز مهدی 10 سال پیش است ... تا کی بگویند مهدی چه آدم خوب و مهربانیست ولی کارش به درد نمی خورد . مهدی من برای رشد تو می گویم و دوست دارم نظرات و جواب تو را بشنوم و مطمئن باش اگر جوابت را آوردی بی کم و کاست در این سایت انعکاس می دهم تا همه بخوانند و یک طرفه قضاوت نشود . البته قبول دارم که همه اینها به مدیریت بنده نیز برمی گردد و خود من هم باید جوابگو باشم ولی واقعا اگر اصرار نداشتی بنده اجازه این کار نمی دادم . تو تشنه بودی و من سعی کردم سیرابت کنم ولی اشتباه بود .
من بارها گفته ام که هر حقی از گروه ضایع شود و یا مشکلی پیش بیاید علنی در سایت و جاهای مختلف اعلام می کنم و این یکی دیگر از مشکلات بزرگ پیش آمده در گروه بوده است و بنده دندان روی آن نمی گذارم . دوستان حتی اگر از بنده هم ایرادی دیدید به مدیر سایت اعلام کنید تا در سایت به صورت رسمی اعلام گردد . دوران محافظه کاری تمام شده است و ما با هیچ کس مشکلی نداریم . ما سعی داریم تا ریشه را قوی کنیم و به هر طریق ممکن به اصل برسیم .
مهدی کارگر اگر نداند خدا می داند که بنده برای همه این منوال را دارم و چه برای جدیدترین عضو و چه قدیمی ترین عضو این روال کار است و برای هیچ کس تبعیض قائل نیستیم . پس بنابراین از مهدی کارگر می خواهم تا مدت طولانی از بحث کارگردانی همه بخش های گروه صرف نظر کند و به بازیگری خود مجددا برگردد .شاید در این عرصه موفق تر باشد و بتواند خوش بدرخشد . و همچنان که در نامه ابلاغی هم گفتم اختیار این را هم دارد که با توجه به مباحث صورت گرفته 6 ماه گذشته از گروه جدا شود و گروه جدیدی را شکل دهد . البته با تمام مسئولیت و نظارت خودش و بنده حاضرم هرگونه مشاوره ای در این زمینه ارائه دهم .
در پایان هیچ گونه واهمه ای از سوء استفاده مدعیان نداریم و مطمئنا راه حق پایدارتر است و پشت پرده ها خود بازگو شونده اند . خواهید دید که ماه هیچ وقت پشت ابر نمی ماند و چونان که خورشید هر روز طلوع و غروبی دارد ... بنده ، تو و شما همه طلوعی داشتیم و غروبی داریم ... ایکاش موقع غروب حرفی برای گفتن داشته باشیم ... که اگر نداشته باشیم یاحق گفتنمان خیلی سخت یا حتی بعید است ... خدایا چنان کن سرانجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار ... حق نگهدارتان ...
حضور منتقد سینما و تئاتر جناب آقای مصطفی محمودی یکی دیگر از حرکت های بخش آموزش گروه تئاتر جوان در جهت پیشبرد اهداف آینده تئاتری این گروه می باشد .
مصطفی محمودی متولد سال 1350 در شیراز - دارای مدرک کارشناسی مهندسی صنایع چوب و سلولز - کارشناس ارشد علوم ارتباطات اجتماعی - 21 سال سابقه روزنامه نگاری حرفه ای و 15 سال سابقه مدیریت در امور فرهنگی - ارتباطات و روابط عمومی - منتقد سینما و تئاتر و ...
سرپرست گروه تئاتر جوان ضمن اظهار خرسندی از این حرکت گفت : برای ارتقای سطح تئاتر شهرستان باید آسیب شناسی شود . باید درست و اساسی گام برداریم و نباید به بیراهه رویم . برای محقق شدن این امر نیازمند نقد و اصلاح درست هستیم . پس کسی از این حرکت ناراحت نشود حتی اگر سیمرغ در این نقد به عنوان بدترین اجرای گروه محسوب گردد و یا بهترین اجرا !!! ما به آینده ای روشن می نگریم که نیازمند یک حرکت رو به رشد است .
ارسال شده توسط: مدیرسایت
تصویری از گرامیداشت پانزدهمین سالگرد تاسیس
گروه تئاتر جوان میبد و اختتامیه نمایش سی مرغ ، سیمرغ
(آبان ماه 1391)
تصویری از آخرین روز حضور کوروش زارعی در کارگاه نمایش گروه ( شهریور ماه 1392 )